اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نبض زندگي

كنسرت بهنام باني

امشب رو خيلي عالي گذرونديم. مدت ها بود ازمون خواسته بودي تا كنسرت بهنام باني بريم و بالاخره بابامحمد تا فهميد كنسرت ١٨ آذر برگذار ميشه سريع براي ٧ نفر بليط گرفته بود،  امشب با مامان فرخ و بابا عباس و دايي و خاله رفتيم كنسرت و شما هم با ديدن بهنام باني كلي دست زدي و ذوق كردي، تقريبا تمام شعرهاشم بلد بودي و با بهنام باني هم صدايي كردي بعد از كنسرتم همه با هم رفتيم شام خورديم  شب خوبي بود و كلي خوش گذشت و انرژي گرفتيم   ...
18 آذر 1398

روزهاي من و تو

بعد از كلاس و مهد هميشه دلت ميخواد يه جايي بري و زود خونه برنگرديم با هم براي بعدازظهرهات برنامه ريزي كردم و قرار شد شنبه ها بعد از كلاس پيانو با بابا محمد سرزمين عجائب و كلبه بازي و خنده ميري يكشنبه ها با هم رستوران جيليز و ويليز ميريم و مرغ سوخاري سفارش ميدي دوشنبه ها كافي شاپ گل يخ ميريم و بستني ميخوري سه شنبه ها بعد از مهد با هم ميريم خونه مامان فرخ و بابا عباس و يه سه شنبه تو ماهم ميريم تأتر كودكان چهارشنبه ها هم با هم فروشگاه ياس ميريم و اسباب بازي ميخري پنج شنبه ها هم چون كلاست ساعت ٢ هست به خاطر ترافيك ساعت ١ از خونه بيرون ميريم و بابا محمدم مياد خونه برامون سبزي پلو با ماهي خوشمزه درست ميكنه تا كلاس شما تموم بشه...
16 آذر 1398

سالگرد ازدواج مامان و بابا

امشب سالگرد ازدواج مامان و بابا بود، هوا هم مثل روز عروسي مامان و بابا باروني و سرد بود،  بابا صبح به مامان زنگ گفت بعدازظهر خودش ميره مهد دنبالت، وقتي اومدين خونه دوتا مرداي عزيز زندگي من دست پر اومده بوديد يه دسته گل قسنگ شما بهم هديه دادي و بوسم كردي و گفتي مامان ازدواجت مبارك 😘😘😂😂😂 بابا محمدم كه كيك خريده بود و يه كادوي خيلي خيلي خيلي ويژه و خاص بهم داد،  بعد از شامم كه مامان فرخ و بابا عباس و خاله شيما سوپرايزمون كردن و اومدن خونمون، انشالله ساليان سال من و بابا و شما با هم خوش و خرم در كنار هم باشيم و روزي برسه كه من و بابا براي تبريك سالگرد ازدواجت بيام خونت. البته خدا كنه بامعرفت باشيم و در حالي كه حتما اينرو...
12 آذر 1398
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد